پشیمانی مطمئناً همه ما روزی آرزو کرده ایم که زمان به عقب برگردد و کاری را که اشتباه انجام داده ایم را درست کنیم.
آرزوی خوبی است ولی حیف که زمان بر نمی گردد و نمی ایستد؛....
بیشتر وقت ها آرزو دارم که به عقب برگردم و فکر می کنم که اگر دنیا  《ctrl+z》  داشت، عالی می شد!          
علت این آرزو، پشیمانی است...پشیمانی:
از روی عصبانیت با کسی دعوا می کنیم، بلایی سر او می آوریم و دچار درد سر می شویم و سپس از کارمان پشیمان می شویم. در همان موقع است که آرزو برگشتن زمان به عقب را می کنیم.
و سرانجام همه این ها به افسوس خوردن و ای کاش گفتن ختم می شود.
ولی دنیا همینی هست که هست... همینطور می رود و نمی ایستد.
ولی چه کار کنیم که پشیمان نشویم؟
اگر با خود کمی تامل کنید، سرچشمه ی پشیمانی را میابید:
کاری که نتیجه اش به انجامش نمی ارزید؛ کاری که بدون فکر انجام گرفت، کاری که لذت آنی داشت، کاری که دلیلی برای انجامش نمی یابید و کاری که نباید انجام می گرفت.
چه طور می توان سرچشمه ی پشیمانی را خشکاند؟ چه طور می توان از کاری که انجام داده اید پشیمان نشوید؟ جوابش《تفکر》 است. ولی تفکر به چه؟

بیایید کمی فکر کنیم:
چرا قبل از انجام کارممان پشیمان و نادم نیستیم؟ چرا وقتی کارمان به اتمام می رسد، پشیمان می شویم؟
ممکن است با خود بگویید: 《این که پرسیدن نداشت، کار که به اتمام می رسد ننیجه اش بر ملا می شود.》 حق با شماست.
ولی چرا انسان باید از نتیجه ی کارش پشیمان شود؟
باز هم حق با شماست، چون نتیجه ی کارش بر وقف مرادش نیست.
پس علت پشیمانی، نتیجه ی کار است.
خوب تا به حال باید پاسخ 《تفکر به چه؟》را پیدا کرده باشید، تفکر به نتیجه.
نتیجه ای که یا باعث ندامت یا باعث خرسندی می شود.
حال چرا بعضیها به نتیجه ی کارشان فکر نمی کنند؟
خوب این پرسش جای پاسخ دادن ندارد!